دوشین به شرابخانه اندر
رفتم بزنم می مقرر
با پیر مغان مجال صحبت
گردید برای من میسر
بر دست به لاله دادمش بوس
بر پای به ناله سودمش سر
گفتم ز تو بنده را سؤالیست
ای خواجه ی راد بندهپرور
گویند که چون ز گرد نعلین
زینت ده عرش شد پیمبر
بشنید و بدید اندر آنجا
دست علی و کلام حیدر
الله در آن میان کجا بود
گر بود علی به پرده اندر؟
گفت از پی حل این معما
کافی نبود هزار دفتر
لیکن کنمت ز بیتی آگاه
زین سّر نهفتهی مستّر
در حالت مستی اندر این باب
میخواند موافق قلندر
در مذهب عارفان آگاه
الله علی ، علی است الله
- ۹۵/۱۲/۱۴